عین عشق
یاعلی گفتیم وعشق آغازشد
درباره وبلاگ


بی آب هم می میریم...چه رسد بی نان وعشق... اگر بنشینیم.فردا... اگر بدویم.شایدامروز... قرار بودفقط حرکت کنیم.آرام وباوقار... پویاواستوار... وباور کنیم بی عشق نمی مانیم...

پيوندها
درفش
درحسرت شهادت
پایگاه اطلاع رسانی کانون فرهنگی مذهبی معراج الشهدا
حب العباس
راهی به آسمان
رمز دشمن شناسی
خاطرات یک عاقد
یادداشت های يك دختر ترشيده
نم نمک
نقطه رهایی
و نحن اقرب الیه من حبل الورید
آتش عشق
منم مدیون عشق آقا امام حسین"ع"
سرباز صفر جنگ نرم
يک کبوتر ، يک خـدا
گامی تا خدا
چفیه گرافیک
مهدی موعود(عج)وآخرالزمان
ولایتمدار جوان
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عین عشق و آدرس eyneeshgh.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 23
بازدید کل : 13315
تعداد مطالب : 29
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


دريافت همين آهنگ
نويسندگان
یک عاشق

 
یک شنبه 15 اسفند 1398برچسب:, :: 10:45 :: نويسنده : یک عاشق

 

 

مولای من!مهدی جان!

دیدگانمان از فراق تو بی فروغ گشته اند.

ای کاش پیش از مردن یک بار تورابه یک نگاه ببینیم...

 
دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:, :: 11:4 :: نويسنده : یک عاشق

رمضان اسمى از اسماء الهى مى‏باشد و نبایست‏به تنهائى ذکر کرد مثلا بگوئیم، رمضان آمد یا رفت، بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنى ماه را باید به اسم اضافه نمود، در این رابطه به سخنان حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) گوش فرا مى‏دهیم.

رمضان از اسماء الله است
هشام بن سالم نقل روایت مى‏نماید و مى‏گوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابى جعفر امام باقر (علیهما السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم.
فقال علیه السلام: لا تقولوا هذا رمضان، و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان، فان رمضان اسم من اسماء الله عز و جل لا یجیى و لا یذهب و انما یجیى‏ء و یذهب الزائل و لکن قولوا شهر رمضان فالشهر المضاف الى الاسم و الاسم اسم الله و هو الشهر الذى انزل فیه القرآن، جعله الله تعالى مثلا و عیدا و کقوله تعالى فى عیسى بن مریم (علیهما السلام) و جعلناه مثلا لبنى اسرائیل. (۱)

امام علیه السلام فرمود: نگوئید این است رمضان، و نگوئید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان نامى از اسماء الله است که نمى‏رود و نمى‏آید که شى‏ء زائل و نابود شدنى مى‏رود و مى‏آید، بلکه بگوئید ماه رمضان، پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم، که اسم اسم الله مى‏باشد، و ماه رمضان ماهى است، که قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مثل و عید قرار داده است همچنانکه پروردگار بزرگ عیسى بن مریم (سلام الله علیهما) را براى بنى اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت على بن ابى طالب (علیه السلام) روایت‏شده که حضرت فرمود: «لا تقولوا رمضان و لکن قولوا شهر رمضان فانکم لا تدرون ما رمضان‏» (۲) شما به راستى نمى‏دانید که رمضان چیست (و چه فضائلى در او نهفته است).

واژه رمضان و معناى اصطلاحى آن
رمضان از مصدر «رمض‏» به معناى شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل… معنا شده است، انتخاب چنین واژه‏اى براستى از دقت نظر و لطافت‏خاصى برخوردار است. چرا که سخن از گداخته شدن است، و شاید به تعبیرى دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بى امانش،زیرا که رمضان ماه تحمل شدائد و عطش مى‏باشد، عطشى ناشى از آفتاب سوزان یا گرماى شدید روزهاى طولانى تابستان.

و عطش دیگر حاصل از نفس سرکشى که پیوسته مى‏گدازد، و سوزشش براستى جبران ناپذیر است.
در مقایسه این دو سوزش، دقیقا رابطه عکس برقرار است، بدین مفهوم که نفس سرکش با چشیدن آب تشنه‏تر مى گردد، وهرگز به یک جرعه بسنده نمى‏کند، و پیوسته آدمى را در تلاش خستگى ناپذیر جهت ارضاى تمایلات خود وا مى‏دارد. و در همین رابطه است که مولوى با لطافت هرچه تمامتر این تشبیه والا را به کار مى‏گیرد و مى‏گوید:

آب کم جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست تا سقا هم ربهم آید جواب تشنه باش الله اعلم بالصواب زین طلب بنده به کوى حق رسید درد مریم را به خرما بن کشید

اما از سوى دیگر، عطش ناشى از آفتاب سوزان سیرى پذیر است، و قانع کننده.

 

 
سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:58 :: نويسنده : یک عاشق

امشب به نخل آرزويم برگ پيداست

بر چهره زردم نشان مرگ پيداست

امشب مرا در بستر خود واگذاريد

بيمار بيت وحى را، تنها گذاريد

دوران هجرم رو به اتمامست امشب

خورشيد عمرم بر لب بامست امشب

چون روز آخر بود، كارِ خانه كردم

گيسوى فرزندان خود را شانه كردم

 

 

ديدى چه حالى در نمازم بود اَسما؟!

اين آخرين راز و نيازم بود، اَسما!

آخر نگاه خويش را، سويم بيفكن

مى خوابم اينك، پرده بر رويم بيفكن

ديدى اگر خامش به بستر خفته ام من

راحت شدم، پيش پيمبر رفته ام من!

 

شب ها برايم بزم اشك و غم بگيريد

در خانه آتش زده، ماتم بگيريد!

از من بگو با زينب آزاده من

برچيده نگذارد شود سجّاده من

من رفتم امّا، يادگارم ـ زينب ـ اين جاست

روح مناجات و دعايم، هر شب اين جاست

 

 

 
دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, :: 1:57 :: نويسنده : یک عاشق

 در يكى‌ از روزها ، صبحگاهان‌ امام‌ على‌ (ع‌) فرمود : فاطمه‌ جان‌ آيا غذايى‌ دارى‌ تا
از گرسنگى‌ بيرون‌ آيم‌ ؟ پاسخ‌ دادند : نه‌ ، به‌ خدايى‌ كه‌ پدرم‌ را به‌ نبوت‌ و شما را
به‌ امامت‌ برگزيد سوگند ، دو روز است‌ كه‌ در منزل‌ غذاى‌ كافى‌ نداريم‌ و در اين‌
مدت‌ شما را بر خود و فرزندانم‌ در طعام‌ ترجيح‌ دادم‌ .
امام‌ (ع‌) با تأسف‌ فرمودند : فاطمه‌ جان‌ چرا به‌ من‌ اطلاع‌ ندادى‌ تا به‌ دنبال‌ تهيه‌
غذا بروم‌ ؟ حضرت‌ زهرا (ع‌) فرمودند : اى‌ اباالحسن‌ ، من‌ از پروردگار خود حيا مى‌كنم‌
كه‌ چيزى‌ را كه‌ تو بر آن‌ توان‌ و قدرت‌ ندارى‌ ، درخواست‌ نمايم‌ .


(بحار الانوار ، ج‌ 43 ، ص‌ 59)

 
چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 20:58 :: نويسنده : یک عاشق

حضرت زهرا(ص)می فرمایند:

هرکس عبادت و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد

خداوند بهترین مصلحت هاو برکات را برای او تقدیر می نماید.

شهادت بزرگ بانوی اسلام حضرت صدیقه کبری(س) بر دوستداران آن حضرت تسلیت باد.

 
چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 20:41 :: نويسنده : یک عاشق
 
آیت الله اراکی فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت

پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟

با لبخند گفت : خیر

سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟

گفت : نه

با تعجب پرسیدم :

پس راز این مقام چیست؟

جواب داد :

هدیه مولایم حسین است !

گفتم چطور؟

با اشک گفت :

آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛
چون خون از بدنم می رفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛
ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان!
۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی!
پس چه کشید پسر فاطمه؟
او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود!
از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد ...

آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت :

به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛
آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم .
 
جمعه 4 فروردين 1391برچسب:, :: 12:23 :: نويسنده : یک عاشق

 

صفایی ندارد ارسطو شدن
خوشا پرکشیدن پرستوشدن

نامش جاودان ویادش گرامی

 
پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:, :: 16:15 :: نويسنده : یک عاشق

 

دوستی فصل قشنگیست پر از لاله سرخ 

دوستی تلفیق شعور من و توست

دوستی رنگ قشنگیست به رنگ خدا

دوستی حس عجیبیست میان من و تو

این دشت پرگل تقدیم به همکلاسی های مهربون که خاطرشون خیلی واسم عزیزه

 
پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:, :: 16:6 :: نويسنده : یک عاشق

روزی مرد جوانی نزد شری راما کریشنا رفت و گفت: می­خواهم خدا را همین الآن ببینم.

کریشنا گفت: قبل از آنکه خدا را ببینی باید به رودخانه گنگ بروی و خود را شستشو بدهی.

او آن مرد را به کنار رودخانه گنگ برد و گفت: بسیار خوب حالا برو توی آب.

 

هنگامی که جوان در آب فرو رفت، کریشنا او را به زیر آب نگه داشت.

چیه فکر کردید داره این مرد رو می­کشه تا زودتر بره پیش خدا؟ نه صبر کنید!!!

 

 عکس­العمل فوری مرد این بود که برای بدست آوردن هوا مبارزه کند. وقتی کریشنا متوجه شد که آن شخص دیگر بیشتر از این نمی­تواند در زیر آب بماند به او اجازه داد از آب خارج شود. در حالی که آن مرد جوان در کنار رودخانه بریده بریده نفس می­کشید، کریشنا از او پرسید: وقتی در زیر آب بودی به چه فکر می­کردی؟ آیا به پول، زن، بچه یا اسم و مقام و حرفه؟

مرد پاسخ داد: نه به تنها چیزی که فکر می­کردم هوا بود.

کریشنا گفت: درست است. حالا هر وقت قادر بودی به خدا هم به همان طریق فکر کنی فوری او را خواهی دید.

 
سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:, :: 8:55 :: نويسنده : یک عاشق

الهي باخاطري خسته ازاغياربه فضل تواميدوار،

دست ازغيرتوشسته ودرانتظاررحمتت نشسته ام،

بدهي كريمي،ندهي حكيمي, بخواني شاكرم، براني صابرم،

الهي احوالم چنانست كه ميداني

 و اعمالم چنين است كه مي بيني،

نه پاي گريزدارم ونه زبان ستيز،

ياارحم الراحمين بهترينها را در اين روزهاي

 پاياني سال براي دوستانم مقدرفرما

نوروز بر همگان مبارک

(التماس دعا)

 

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

 

دریافت کد این برنامه